محمدطاهای ما(جوجه طلایی ما)محمدطاهای ما(جوجه طلایی ما)، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

دردونه..یک عاشقانه آرام دگر

بدون عنوان

می نویسم... می نویسم از تو... تا تن کاغذ من جا دارد...! با تو از حادثه ها خواهم گفت... گریه ، این گریه اگر بگذارد... می نویسم همه ی با تو بودن ها را... تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری ، تا مرا باز به دیدار خود من ببری... می نویسم... مینویسم از تو... تا تن کاغذ من جا دارد...! هنوز هم برای تو می نویسم... تویی که هیچگاه عشقم ، احساسم و بودنت را نتوانستم لمس کنم... برای تو می نویسم که تمام ثانیه هایم را با تو بودم اما نبودی، اما تو... برای تویی که تمام هستی ام بودی و هستی ، اما من... هنوز هم برای تو می نویسم و به امید یک بوسه ات... ب...
26 اسفند 1392

من و تو

سلام سلام به همه دوستای گلم که اگه یه مدت غیبم بزنه نگرانم میشن ویا اس ام اس میدن یا تلگراف میزنن یا نظر می زارن. راستش یه مدت درگیر بودم .شوهرخاله امو ازدست دایم و زیاد حوصله نداشتم و عصبی بودم الان بهترم . خوب حالا برم سراغ پسرگلم سلام دردونه خودم خوبی مامان .جات خوبه؟ انشالله که خوبی..... من و تو و بابایی و خاله زهرا اینا با این جوجه هاش رفتیم رای دادیم .من و تو دونفری یه رای دادیم .انشالله بیای و بان شناسنامه درست کنم بزرگ بشی 18سالت بشه شناسنامه اتو دستت بگیری و باهم بریم رای بدیم .........انشالله سال 96تو هم مثل آیدا که این این سری از شیطنت همه جا رو ریخت بهم بیای و فضولی کنی و ماهم هی بگیم نکن نکن...... راستی خاله زهرا...
26 اسفند 1392

مسابقه

 بخاطر دوست گلم مامان فرشته اسمونی الینا که الان یه نی نی تو دلش داره ؛ ممنونم عزیزم که منو دعوت کردی مسابقه : 1. بزرگترین ترس زندگی شما ؟ از دست دادن  داشته هام مثل عزیزانم و ارامشم و خوشبختیم 2. اگر 24 ساعت نامریی می شدی، چی کار می کردی؟ بچه که بودم دوست داشتم برم تو اطاق عروس و دوماد اما الان اصلا نامرئی شدنو دوست ندارم 3.  اگر غول چراغ جادو، توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5 الی 12 حرفی شما را داشته باشد،‌ آن آرزو چیست ؟ زنده شدن پسرم 4. از میان اسب، پلنگ، سگ، گربه و عقاب کدامیک رو دوست داری؟ اسب 5. کارتون مورد علاقه دوران کودکی؟ دوقلوها ؛جودی ابوت 6. در پختن چه غذایی تبحر...
26 اسفند 1392

بدون عنوان

"مدتی است که دچار یک پایانم... آغازی در راه است که شاید از همه آغازهای پشت رو ترسناک تر و شیرین تر باشد!"....... وحالا این دفترچه خاطراتت طاهای من برای مامانش شده یه اتاقک تنهایی یه محراب عبادت  و مینویسم با لبخند به جای همه ی لحظه هایی که نخندیدیم و مینویسم برای تو که بیاییو این آغاز مهرمان باشد مینویسم برای آفتاب آفتابی که روشن است .بگذار آفتاب و روشنی نشان عشق مان باشد.  ---------------------------------------------- قشنگ ترین صدای زندگی ، صدای تپش قلب توست . باشکوه ترین روز دنیا روز تولد توست. پس برایمان بمان و بدان بهترین ها را برایت میخواهیم❤ ..........فرشته شدنت مبارک عزیزدلــــــــــم   من مامان یه فرشته آسمونی...
26 اسفند 1392

امروز رفتم..........

دستانم روی دکمه ها می لغزند می نویسم اما برای بار چندم، با یک Backspace همه را پاک می کنم... ذهنم خالیست اما تمام فکرم حول تو می چرخد تویی که ذره ذره مرا وابسته خود کردی می خواهم از تو بنویسم اما جملات در ذهنم شکل نمی بندند... می خواهم به یک جمله اکتفا کنم: دوستت دارم... پسرکم .گل من تصمیم گرفتم یه کارایی کنم امروزم رفتم با توکل بخدا اولین قدممو برداشتم و با ایده ام موافقت کردن و فردا منتظر یه جوابم یا بهم بگن بله ما خوشحالیم از همکاری با شما یا بگن متاسفم هزاران هزارهدف پشت این فکرمه اما ای کاش بشه..........انشالله به قدم خیر تو گلستون بشه.... من هرجا میرم تو با منی و من وقتی می خوام ازهدفم برای اون مدیر و ریی...
26 اسفند 1392

مامان بی تاب

دلم بی تاب بی تاب است چه خوب که تو هستی و می آیم و می نویسم برایت گاهی دیروز ها  رنگ دعایم فرق داشت امروز هم فرق دارد با هر روز خدای من توی دلم باز هم انگار خبری شده تکان خورده چیزی میدانم که میدانی چه میگویم تمام امیدم این است که تو را دارم پس خودت یه کاری کن میدونم نمی تونم - میدونم نمیشه - میدونم محاله بتونم  جبران کنم ولی اقلا می تونم این دسته گل رو تقدیم کنم که ؟ - نمی تونم ؟ متشکرم بابت همه چی  خدا ی مهربونم            ...
26 اسفند 1392

بدون شرح

سلام شازده کوچولوی ما چند تا عکس دیدم خیلی به دلم نشست من برداشتم از این عکس ها برات می نویسم یه امید روزی که تو هم بزرگ بشی و تو سن های مختلف ازت بپرسم نظرت در مرود این عکسا چیه و با اختلاف نظرت بفهمم داری بزرگ میشی و به امید روزیکه با قاطعیت بهم جواب بدی.........     واما این عکس...... با دیدنش اشکم امانم نمی ده و ناخداگاه نفس عمیق میکشمو...... به امیدروزیکه هیچ مادری از فرزندش جدانشه......... ...
26 اسفند 1392

الهی

الهی ... ! نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم ، نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی ... در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی ، پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر راهی ... کس به غیر تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی ، باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی ...
26 اسفند 1392

من و پسرم اومدیم برای همیشه

خدایا کمکم کن تا درهایی که به سویم میگشایی ندانسته نبندم و درهایی که به رویم میبندی به اصرار نگشایم. . این پرنده مهاجر همیشه عاشق پرواز   حالا با بالی شکسته میخونه چه غمگین آواز    توی یک هجرت جمعی دست بیرحم صیاد  اونو از جفتش جدا کرد با تنهایی آشنا کرد  نجوای دو جفت عاشق روی شاخه های تنهاشعری عاشقانه بود صدای قشنگ بالش  تو فضای بی کرانه بهترین ترانه بود        حالا تنها حالا خسته  با دلی از غم شکسته    بی صدا تر از همیشه با خودش تنها نشسته  با صدای غم گرفتش شعر تنهایی میخونه  ...
26 اسفند 1392