واکسن 18ماهگی
سلام مردکوچک مامان ســـــــــــــلام امروز دوم اردیبهشت ماهه باهم رفتیم تاخانه بهداشت اما به علت جابجایی تعطیل بود رفتیم خونه بابابزرگ و نیکان واکسنشو زده بودوکلی بی تابی میکرد وزنعموسحرم خیلی خیلی منو از این واکسن ترسوندومن همش بهش میگفتم نگران نباش میگذره اما ته دل خودم ترس بی تابی هاتوداشتم طاهاجونم 5 روزه که 18 ماهش تموم شده و رفته تو 19 ماهگی . پسرم وقت واکسنش دیگه رسیده . صبح که بیدار شد بهش صبحونه و شربت استامینوفن دادم و قدم زنان با پسملی رفتیم خانه بهداشت . وارد که شدیم مامان جون اونجانشسته بود دلش طاقت نیورده بود . وای نمی دونی چی کار میکردی . می دوید این ور و اون ور و به بچه ها اشاره میکر...