استخدامی مامان
ای گل پسر مامان .......
تومرداد ما ه اطلاع رسانی کردن که قراره سازمان تامین اجتماعی استخدامی بزنه و منم چون سابقه تو کارسازمان داشتم با گلی ذوق رفتم و بااینکه فقط یک نفرمیخواستن و 20%سهمیه شهداو.....بود وهمه میگفتن نکن الکی داری یه مبلغی رو پرداخت میکنی واون یه نفر ازقبل تعیین شده و توچه کوچیک داری و هزارتا نه .......... دوست داشتم شرکت کنم و ثبت نام کردم و یه عالمه جزوه از ای استخدام خریدم و پرینت که بخونم اما توی اون 40روزفرجه شما تب شدید کردید و 2هفته دوره درمانت طول کشیدو دریغ از خوندن یه تست
هفته اول
هفته دوم
پیرشدم تاداروهاتو بخوری و تبت بیاد پایین بعدشم که خورد سوپرایز خاله زهرا و سفربه مشهد
برگشتیم و دیدو بازدید و روزمرگی و نشد زمان کافی بزارم
وباماشین عموعلی سه تایی رفتیم اهواز و ماشالله که چقدرشرکت کننده بود وتا لحظه آخر داشتن میخوندن من رفتم آزمون بدم و شما و بابایی بیرون بودید
بالاخره بعداز دوماه نتایج و اعلام کردن و من قبول نشدم امیدوارم که آزمون ونتایج درسلامت کامل برگزارشده باشه که حداقل کسی که تلاششو کرده بود خوشحال باشه من زیاد ناراحت نشدم چون وقتی باتو. بابایی رفتم ازمون دادم دیدم خیلی از دخترا و سرای مجرد هستن که با یه عالمه نت دارن تا آخرین لحظه میخونن و نه همسری داشتن نه فرزندی و به لحاظ مالی و شخصیتی خیلی نیازمندترازمن بودن و تو دلم گفتم خدایا شادکن دلی رو که واقع نیازمند این کاره ..
خدابزرگیتو شکررررررررر.......