درخشیدن 5و6مین مرواریدها
بـــــــــــــــــــــــــه بـــــــــــــــــــــــه به شازده مامان .. مرواریدهای 5و6ات مبارک باشه
توی پست اولین قدمهات و پنجمین مرواریدت به تاریخ پنج شنبه هفده مهر 1393 من اصلا متوجه مروارید ششمت نشده بودم توی 12ماهگی که مرواریدهایت زدن بیرون متوجه شدم.بعدازتولدت یه مدتی بود شیرمیخوردی گازمیگرفتی و وقتی من بهت میگفتم م َمَ گازنگیر و باهات قهرمیکردم توزودتر قهر میکردی و دیگه شیرنمی خوردی میترسیدی دعوات کنم و خیلی ناراحت بودم هرچی میگفتم بیا مامان بیا بوو نیست نمی اومدی تا روی لثه هات ژل زدم و دست کردم تودهنت دیدم بععععععععله پسرم شاهده 6تا مرواریده و واسه همین داره مامانشو گاز گازی میکنی و داره با مرواریدهاش آشنا میشه و میخواد ببینه این مرواریدهای سفت و سنگین تو دندونش چیه . واسه همین دیگه گاز میگرفتی باصدای بلنند دعوات نمیکردم و صبرمو میبردم بالاتر تا خارش دندنت تمام بشه اما وقتی هم که دیگه اذیتم میکردی بینی تو فشار میدم تا ولم کنی...
آخه مامانم من اصلا به لثه های شما عسل نزدم که زودتر دربیاد چون بردمت دندون پزشکی و گفت هیچی نزن به لثه هاش بزار سیکل خودشو طی کنه چرا عجله دارید که زود دندون هاش دربیاد از طرفی گفت که دندون هات هم از نوع ریزه و از لحاظ لثه خداروشکر مشکلی نداشتی ...
ای دورت بگردم شبا استقبالی میکنی از مسواک زدن و بقول بابات طاها مسواکو میجوئه .صبح ها من و تو و قبل از خواب یکبار سه نفری باهم مسواک میزنیم الان کم کم یادگرفتی که از منو بابایی که آب دهنتو پف کنی بیرون ..
تو دم و بازدم زندگی من و بابایی
وقتی داشتم مسواک میزدم دوییدی مسواک منو گرفتی و منم چون مسواک خمیری تو دهنم بود یه مسواک قدیمی تو جامسواکی شستم بهت دادم وشما هم کلی مسواک و به لثه هات میزدی و میخندیدی فرداش رفتم برات خریدم وکلی ذوق کردی اما الان دوست داری بامسواک من یا بابا بزنی و مسواک خودتو میندازی
فیلم اولین مسواک زدنت محفوظه فدات بشم
اینم عکست با مسواک قدیمی من وداشتی نگاه میکردی به مسواک زدن باباو انجام میدادی
واولین مسواکت