محمدطاهای ما(جوجه طلایی ما)محمدطاهای ما(جوجه طلایی ما)، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

دردونه..یک عاشقانه آرام دگر

خدارحم کرد

1392/12/26 18:47
نویسنده : مامان بی تاب
1,353 بازدید
اشتراک گذاری

سام به همه ی اون دوستانی که مدام با اس ام اس یا ایمیل یا بوسه هاشون سراغمو میگیرن

من سه شنبه رفتم سینمما و زمانی که کلاه قرمزی را مهدی  نگاه می کردیم یه دفعه درد عجیب تو دلم زیاد شد از صبح درد داشتم اما کم بود تو سینما بیشتر شد و بیشتر رفتم دکتر گفت مشکوک هستی باید آزمایش بدی و من چون از بیمارستان بخاطر تلخی هاش بدم می اومد از اونجا یه جورایی فرار کردم و اومدم خونه بابام اینا .یه دفعه یه درد صدبرابر درد زایمان تو شکمم پیچید که رو زانوهام بند نمی اومدم و زمینو گاز میگرفتم رفتیم دکتر و خوشبختانه و یا متاسفانه آپاندیست بود و سریع سونو شدم و به زور منو تو اتاق عمل فرستادن و آپاندیستم و در اوردن و حالا روی شکمم یه نقشه جغرافیا دارم و خدارو شکر که زنده ام چون امیدی به زنده بودن من نداشتن چون آپاندیست رو زمانی که شکممو بازکردن فهمیدن و هنوز..................

بماند....................

سرفرصت توضیح میدهم ..................

الان خونه بابام اینا هستم اصلا نمی تونم راه برم ............

اگه جوابتونو نمی دم بخاطر وضعیت جسمیو روحی خرابمم.........

اما به امید خدا که من نذر کرده اش هستم من خوب می شم.....

خدایا شکرت ............

ازتون می خوام برام دعا کنید .............

برای لب های غمگینم از خدا لبخند بخواید...........

برای دل زخمیم مرحم بخواید..........

آرامش بخواید...........

خدا یا

ما بنده های حقیرت راضیم به رضایت اگه این روزای سخت بخاطر آزمایش الهی است و اینه که من در راس نگاهت هستم ازت ممنونم که منو می بینی فقط نگاهتو از من نگیر و منو در نگاهت غرق کن چه لذت دنیا چه ذلت دنیا اما دنیای اخروی را برایم سبز کن .........

خدایا شکرت ......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (13)

زینب (مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
1 آبان 91 22:27
سلام ... واقعا...یعنی چی ...چرا ...چطور شده آخه ...الان خوبی ... خوب خدارو شکر به خیر گذشت
علامه کوچولو
1 آبان 91 22:51
سلام خانومی خداروشکر بخیر گذشته انشاءالله سریعتر از لحاظ روحی جسمی بهتر شی
مامان یاسمن ومحمد پارسا
2 آبان 91 3:24
عزیزم امیدوارم هر چه زودتر حالت خوب بشه وبتونی سر پاشی
فاطمه (مامان آیلین)
2 آبان 91 12:24
آخی ...ناراحت شدم از طرفی خوشحالم که نجات پیدا کردی دوست خوبم ایشالا روز های خوبی هم میان همیشه دنیا اینجوری نمیمونه مواظب خودت باش و امیدوارم هرچه زودتر حالت هم جسمی هم روحی خوب و عالی بشه .
عمه خاله راحله
4 آبان 91 0:11
انشالله هرچه زودتر سلامتیتو بدست میاری عزیزدلم
فسقلی مامان وبابا
4 آبان 91 12:50
سلام حالا بهتری خدارو شکر به خیر گذشته همه اش می گفتم این کجاست چرا جواب نمیده گفتم خدا نکرده شاید شیطون رفته تو پوستت وکار دادی دست خودتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
فسقلی مامان وبابا
4 آبان 91 12:52
مواظب خودت باش نگران نقشه جغرافیا هم نباش خوب می شه گلم ما هم اگر قابل باشیم دعات می کنیم
مامان ابوالفضل
4 آبان 91 19:37
سلام خانمی این چند وقته خیلی نگرانت بودم . خدا سلامتی بد انشاالله. مراقب خودت باش جونم.
مامان یاسمن ومحمد پارسا
5 آبان 91 0:37
عزیزم خیلی خوشحال شدم از اینکه باهات صحبت کردم نمی دونم انگار ارتباط قطع شد اما خیلی خیلی برات خوشحالم اخه نی نی خوشگل داره یواش یواش پیداش میشه به امید ان روز قشنگ
فروغ
5 آبان 91 9:10
عزيزم اميدوارم هر چه زودتر تمام زندگيت پر از شادي بشه

سلام حالت چطوره خوبی؟خوشحالم کردی که به ماسرزدی فکر کردم دیگه به این وبلاگ سر نمی زنی؟

مامان ابوالفضل
5 آبان 91 21:04
سلام دوست خوبم عیدت مبارک
ثمين
6 آبان 91 16:29
لام عزيزدلمممم....واقعا متاسفم بخاطر اتفاقي كه برات افتاده....واقعا درد اوره من همون ثمين گرمي عشق هستم اين ادرس وب خودمه اگه دوس داشتي بهم سربزن
مامانی طهورا
16 خرداد 92 12:10
سلام عزیزم خدا روشکر که بخیر گذشته انشاله بزودی حالت خوب بشه خیلی مواظب خودت باش