محمدطاهای ما(جوجه طلایی ما)محمدطاهای ما(جوجه طلایی ما)، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

دردونه..یک عاشقانه آرام دگر

شادم یا غمگین؟

1392/12/26 18:33
نویسنده : مامان بی تاب
431 بازدید
اشتراک گذاری

"مدتی است که دچار یک پایانم...

آغازی در راه است که شاید از همه آغازهای پشت رو ترسناک تر و شیرین تر باشد!"

روزها تند تند و به خوشی و ناخوشی داره مث برق و باد میگذره دیشب با بابا مهدیت نشسته بودیم و دفترچه خاطراتتو می خوندیم یادش بخیر اولین پستی که برات گذاشتم و اولین بار از هفته هفتم بارداری رشدتو از اینترنت هر هفته میخوندیم و واسه سانت سانت قدت و وزنت ذوق میکردیم دیشب وقتی هفته سی و ششم و میخوندیم به پشت سرمون نگاه کردیم دیدیم 252روز و بدون دیدن تو و فقط با تجسم و حرف زدن در مورد تو و لگدهات گذروندیم وچیزی نمونده تا270روز بشه .یه لحظه دلم گرفت داره کم کم این روزا تموم میشه شاید هیچ وقت برنگرده که همین طور هم هست و حسرت اینو خوردم که هیچ وقت یادت نمیمونه من برای لحظه لحظه جون اومدنت چقدر غصه خوردم اما خوشحالم که از تموم این 252روز برات نوشتم از خاطراتم از مریضی هام از تهوع و هر چیز دیگه که تو این 252روز با هم بودیم و تو هیچ وقت یادت نمی مونه و امیدوارم وقتی بزرگ شدی بخونی و اینو به یاد داشته باشی که من با چه دریچه نگاهی برای تو هر روز می نوشتم .

راستی خبر خوب ازمایشاتمو دوباره انجام دادم و خداروشکر هزار مرتبه شکر کم خونی مامانت جبرا ن شده و به امید خدا میتونم یه زایمان موفق داشته باشیم و خبرخوب بعدی تو دوهفته 3کیلو اضاف کردیم این خیلی خبرخوبی بود وقتی دگتر بهم گفت .خبرخوب بعدی قد و وزنتو دکتر بهم گفت کاملا نرمال و طبیعی هستی .

من و بابا مهدی داریم کم کم برای یه زندگی مشترک 3نفره آماده میشم کمتر از 40روز دیگه کنارمون هستی

الان دیگه به اینکه شبیه کی هست یفکر نمیکنم الان فقط میخوام سالم و صالح و سلامت باشی.

امروز نیمه شعبانه یعنی تولد منجی عالم بشریت بزرگ شدی برات کاملا توضیح میدم .خاله زهرا سفره ابالفضل نذر کرده و مامان جون اینا و دایی اینا و..........همه و همه رفتن و اما من نتونستم برم چون تو توی شکممی و من نمی تونم ریسک کنم تو رو تو این جاده ها ببرم اما دلم خیلی شکسته .شاید لیاقت نداشتم که تو چنین روزی دعو ت این سفره بشم الان اینقدر ناراحتم که من تو ابادان تنها هستم و همه الان دور سفره نشستن .

اشکال نداره من برای سلامتی تو و یه چیز دیگه یه سفره نذر کردم انشالله اون موقع  تو هم کنارم هستی.

در عوض از امام زمان(عج) عیدی میگیریم .ازش سلامتی خودم و پسرم و با یه زایمان طبیعی و بی درد و سلامتی همه اونایی که دوستشون دارم و همه اون مامان بابا هایی که چشم انتظار بچه هستن امسال تا نیمه شعبان بعدی یه کوچولو بزاره تو آغوششونو قدم خیر همه هدیه های آسمونی.الهی آمین 

میگن :
قشنگ ترین صدای زندگی ، صدای تپش قلب توست . باشکوه ترین روز دنیا روز تولد توست.

پس برایمان بمان و بدان بهترین ها را برایت میخواهیم❤

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

میرزا کوچک خان
15 تیر 91 17:21
چقدر متنت قشنگ بود.... انگار حرف دلم منم بود.... خیلی عالی بود..... انشاالله خدا نی نی های جفتمون رو صحیح و سالم توی بغلمون بذاره..... برات بهترین ها رو از خدا میخوام عزیزم....


مامانی نازلی طهورا
15 تیر 91 18:57
مرسی عزیزم از تبریکت عید شما هم مبارک