ازپوشک گرفتن پسرم(بیست ماهگی)
پســـــــــر گلم
محمدطاهای من،
نمی دونم من کند شدم توی نوشتن کارهات یا تو داری زود بزرگ میشی...هر چی هست باعث شده جا بمونم از نوشتن تمام لذتهایی که این روزها در کنار هم داریم...اما دارم سعی میکنم سحری که خوردم و نماز و قرانم که خوندم بیام تا حداقل یک ساعت خاطراتتو برات بنویسم بعد بخوابم کلی از شیرین کاری هاتو ننوشتم اما الان پست های جدید میزارم و قدیمی هارو باتاریخ قبل برات میزارم که بخوانی و بدنی که منم همیشه عاشقت بودم .......
ماشالا هزار ماشالا اگه چشمم شورنباشه میخوام ازپسرم تعریف کنم وای که معمولا مامان باباهابچه هاشونو چشم میکنن و منم زمینه شوری چشم دارم پس همش میگم ماشالله ...اصلا عقده ای شدم تامیام ازت تعریف کنم همه میگن خوووووووووو از باباجون مامان جون و خاله زهرا گرفته تا راه دوری ها عمه راحله و باباجون بوشهریت........اما اینجا دیگه دسنشون بهم نمیرسه و میخوام یه کم از پسرتعریف کنم و تا سروکله کسی پیدانشده اما همش میگم
نفس بالنده مامان
همه کارات خیلی زود و خوب انجام شد از 6 ماهگی که شروع به دندون درآوردن کردی و خیلی خوب و بدون هیچگونه مشکلی کم کم دندونات کامل شد توی هفت ماهگی گفتی مامان از یک سالگی شروع به گفتن کلمات کردی کردی درشش ماهگی گاگوله کردی در یک سالگی دقیقا جشن تولدت آغازین قدمهات و برداشتی و راه افتادی . خوووووب توی 15ماهگی یهوزد به سرم ازپوشک بگیرمت و اولین کاری که به ذهنم رسید این بود که برات یه توالت فرنگی کودکانه و پسرانه بخریم و من از تو دیوار ازقم ازیه خانومی یه توالت فرنگی که اینجا قیمتش 100000تومن بود و موزیکال از این خانوم 40000تومن خریدم و مامان محمدپارسا و یاسمین جون برامون پستش کردن ویه بسته سوغاتی سوهان قم هم برامون فرستادن که خیلیی بهومن چسبیددددد و کلی تشکر ...
اینم عکس اولین باری که قصری تو دیدی و کلی ذوق کردی و جیش و پی پی کردی و قوری برات دست زد و گفت هوراااااا
تصمیم گرفتم دیگه پوشکت نکنم ...........و آزادت گذاشتم اما دیدم نه توانایی گفتنشو نداری یعنی کنترل ادرار توی مثانه و پی پی از روده رو نمیفهمی ومن عجولانه دارم بهت ضربه میزنم وترس ازجیشو پی پی پیداکردی که یه موقع جیش کنیو من دعوات کنم و زود میپریدی بغلم میگفتی مامان ....
فهمیدم الان خیلی زوده برات ....
تا توی 19ماهگی گفتم بزار یه باردیگه شانسمو امتحان کنم و شاید جواب نداد و خیلی آگاه تربودی اما اول جیش میکردی بعد میگفتی اما عاقلانه برخورد میکردی این بار نظرم عوض شد که تو میتونی کنتری کنی اما نمی دونی من ازت چی میخوام تا از یه مشاور راهنمایی گرفتم و راهکاری رو جلوی پام گذاشت و همون راهکاری رو بهم داد که خاله زهرا داده بود و فقط بهم گفت تایک هفته جواب میگیری و منم ازخودم یه ایده ایجاد کردم و طرح جایزه رو گذاشتم که هر جیش دوتاجایزه و هر پی پی 3تاجایزه این ایده من در کنار راهکاره خاله زهرا رو از سرگرفتم.
که خداروشکر ماشالله نفهمیدم چی شد که سه شنبه دوم تیر ماه دقیقا تولد بیست ماهگیت صبح بیدارشدی و گفتی مامان جییش و من بردمت دستشویی ومن کلی ذوق و جیق و تعجب
و منم بهت جایزه دادم و یک ساعت بعد هم گفنی ماامان پی پی و بردمت هم جیش و هم پی پی وبازجایزه تاپایان شب ادامه داشت
وفرداش مامان جون دعوتمون کرد رفتیم اونجا خواستم پوشکت کنم نزاشتی گفتی نه منم گفتم بشرطی که بگی و ماشالله خونه مامان جون یه پی پی و سه تاجیش و گفتی و شب بعد خونه عمو مهران هم رفتیم و خداروشکر سربلندبیرون اومدی و به دفعات خونه بابابزرگ رفتیم
ووووووووووووودیگه بای بای پوشک
اینم عکس جایزه هاییکه پاداش جیشو پی پی ات بود
و امـــــا ...........آداب دستشویی رفتن طاها خان
همكاريت خوب بود ولي شما هنوز خوب معني كثيف و تميزي رو نمي دونی و نجاست رو هم كه نمي دونی. ولي عاشق آب بازي هستي. خوب طبيعي است كه در اين مورد وقتي ميري تو دستشويي دوست داري كه آب بازي كني و آب رو مي پاشي به در و ديوار و همش هم دلت ميخواد كه منو خيس كني. البته همچنان این روال ادامه دارد ....
- آب رو تا آخر باز ميكني و شلنگ توالت رو دست ميگيري و بپاش بپاش به دو رو ور.
- تا من بيام تو دستشويي كه شلنگ به طرف من نشانه ميره.
- توی روشویی روپر اب میکنی.. شلنگ رو ميگيري توش
- گاهي هم هوس ميكني كه دستمالو بكشي بيرون تا به زمين برسه بعد آب بگيري بهش
- سوفينگ (سيفون) رو هم كه حتما بايد خودت بكشي (فكر كن تو اين اوضاع احوال بايد بغلت كنم تا بتوني اين كارو بكني) وبعد صدای آب و که میشنوی ومیگی طاها ترسید تازه بعضی وقت ها میگی دستمو کنم تو توالت که اب سفون داره میره روی دست من بریزه که من دیگه جیغغغغ وبعدش میبینی مخزت داره پر میشه میخندی
- ظرف زير فرچه توالت رو هم كه حتما بايد پر آب بكني
- گاهي سراغ سطل آشغال هم ميري
- حالا موقع جيش كردن هم كه همينطوري كه نشستي خودتو تكون تكون ميدي كه به همه جا بپاشه (تازه گاهي دستت هم ميگيري جلوش)
- موقع پي پي هم كه همه رو توصيف ميكني (يه پست جداگانه لازم داره)
خلاصه كه روزگاري داريم در اين وادي كوچك توالت ما!!!
البته عاشق همه اين كاراتم من ولي طبيعيه كه بعدش با همه اين كثيف كاريها بايد يا بري حموم يا همونجا آبكشي بشي. سر تا پا!!!
خداییش من و بابا کلی برات وقت میزاریم و روزی 5بارم شده که حمامت دادم که راضی بشی بیای بیرون
من و بابا:
اخرشم که مرحله شلوار یا شلوارک پوشیدنه که اصرارر که میگی من و وقتی پات میکنی دوت پا رو یه جا میکنی و شروع میکنی به خنده و اینقده میخندی که دوباره میگی جیش و
دوستت دارم يه دنيییییییییییییییییییییییییییا
وای طاها مامان اینقده به عیبه ات حساسی که نگو خدای نکرده دست یکی اتفاقی بخره به عیبه ات یا قمبلت جیغ و داد که عیبه مامان ایا یعنی مامان بیا فلانی دستش خورده به عیبه ام(محل جیش)و معمولا توبازی اتفاقی ذست بابابهت خورده و منو تو بابا رو جریمه میکنیم و کلی با بالشت دست کتکش میزنیم و بنده خدا بیگناه مورد عدل سنگین مادر و پسرقرارمیگیره .....کلا بهت یاد دادم هرکی دست زد به عیبه ات یا ممه جیغ بزن تو هم ماشالله یادگیریت بالاست ابروو حیثیت طرف و میبری و منم بی تعارف میگم جریممه داری اونم کتک .........
بـخَـــــــــــــــــــند خندوانــــــــــــــــــــه..............بـخَـــــــــــــــــــندمحمـــــــدطاها یه دونه