دومین سال علی اصغرشدنت
یک عمر اگر
روزه بگیریم
و بگیرید
و بگیرند؛
همتا نشود
با عطشِ
خشکِ
دهانِ
علـــــــیاصغر...
علی اصغر اگه مردی هم بشی واسه ما حسینی ها همون طفل شش ماهه هستی ومن فقط میگم رباب چه ها کشید که علی اصغرش تشنه.............ادامه نمیدم چون حقیرو ناتوانم در مقابل کلماتی که بیانگر ظلمی که بهت کردن واگر
یک عمر
گریه کنم
مظلومیتت ومعصومیتت برام تکراری نمیشه
علی اصغرم...... حال طفلکم چطوره؟خوبه ؟هواشو داری؟یادته بین ما یه قول هایی بود؟
دلتنگشم خیلیییییییییی
باز توان ادامه دادن رو ندارم...........
کاش دنیا بدونن که طفل شش ماهه پیش خدا چه عزتی داره و تو ضامن سلامتی محمدطاهای من شدی و خدا به معصومیتت محمدطاهارو زمینی کرد و محمدطاها شد نذرعلی اصغرم تا سه سالگی
محمدطاهای من این پست که دارم واست مینویسم آروم خوابیدی و بابا با دایی هات رفتن خرید عید و م همیشه با نام علی اصغر یهو میشکنم و آسمون چشمام طوفان به پا میکنه و....
تصاویر علی اصغرم (محمدطاهای من)
ســـــــــــــــال اول
ســـــــــال دوم
اولین لباس مشکی علی اصغر ....نمی دونم راز این لباس چی بود که تاپوشیدیش مظلوم و مرید شدی
مامان جون داشت بهت یادمیداد بگی خدااااااا ..........نگاه به آسمون میکردی
مامان جون بهتسینه زدن یادداد و زودی یادگرفتی................فدات بشم
قربون اشکت
لباس سال دوم علی اصغرت تنت کردیم و من و بابایی کلی شکرکردیم و کلی بغل و کلی عکس برای همه فرستادیم
خدااااایااااا دوسستت دارم واسه این نفس
نوش جونت مامان ....دیدی بچه هاپشت سرت نگاه میکنن باهاشون نصفش کردی
فقط شکررر
بازم شکررر
زمان دعا علی اصغر وقتی تو بغلم بودی ازبس گریه کرده بودم داشت حالم بدمیشد مامان جون تورو دیگه ازم گرفت و خودش شروع کرد به گریه ...........آخه مامان جونم یه علی اصغر از دست داده
این عکس و خیلی دوست دارم
تازه تازه داره باورم میشه که داری مرد میشی
یلدای گلم که دیدم شال مشکی سر کرده بهش گفتم چراخاله گفت مگه خاله نمیگی نی نی اندازه طاهابوده که تیرخورده پس منم طاها رو دوست دارم و خجالت میکشم روسری سرم نکنم
دهه اول هرروز با هم میرفتیم تاخونه مامانجون اینا با کالسکه بعد میرفتیم روضه
خدایاااااا ........علی اصغر...........نذر ما را بقبول